☻☺♫♪ دو دخـــــــتـــر ♣ ♠ دل نوشته های دو دختر و مطالبی دخترونه
| ||
تبلیغات متنی |
بزرگی خدا بنده من ! نماز شب بخوان و آن یازده رکعت است. خدایا ! خسته ام نمی توانم نیمه شب یازده رکعت بخوانم. بنده من ! دو رکعت نماز شفع و یک رکعت نماز وتر بخوان. خدایا ! خسته ام برایم مشکل است نیمه شب بیدار شوم. بنده من ! قبل از خواب این سه رکعت را بخوان. خدایا ! سه رکعت زیاد است. بنده من ! فقط یک رکعت نماز وتر بخوان. خدایا ! امروز خیلی خسته شده ام، آیا راه دیگه ندارد ؟ بنده من ! قبل از خواب وضو بگیر و رو به آسمان کن و بگو یا الله. خدایا ! من در رختخواب هستم و اگر بلند شوم خواب از سرم می پرد. بنده من ! همانجا که دراز کشیده ای تیمم کن و بگو یا الله. خدایا ! هوا سرد است و نمی توانم دستانم را از زیر پتو بیرون بیاورم. بنده من ! در دلت بگو یا الله، ما برایت نماز شب حساب می کنیم. بنده اعتنایی نمی کند و می خوابد ؟ ملائکه من ! ببینید من اینقدر ساده گرفتم " اما بنده من خوابیده است " چیزی به اذان نمانده او را بیدار کنید ، دلم برایش تنگ شده امشب با من حرف نزده. خداوندا ! دو مرتبه او را بیدار کردیم اما باز هم خوابید. ملائکه من ! در گوشش بگویید پروردگارت منتظر توست. پروردگارا ! باز هم بیدار نمی شود. اذان صبح را می گویند ، هنگام طلوع آفتاب است ، ای بنده بیدار شو ، نماز صبحت قضا می شود. خورشید از مشرق سر برمی آورد. خداوند رویش را برگرداند. ملائکه من ! آیا حق ندارم که با این بنده قهر کنم. [ سه شنبه 90/2/6 ] [ 5:33 عصر ] [ دو دختر ]
|
|
[ طراحی : جــــــــــوک نــــــــــت ] [ Weblog Themes By :sio.parsiblog.com ] |