☻☺♫♪ دو دخـــــــتـــر ♣ ♠ دل نوشته های دو دختر و مطالبی دخترونه
| ||
تبلیغات متنی |
... گاهی آدم خودشو گم میکنه ...! ... گاهی آدم خودشو پیدا میکنه که گم گور بشه ... ! ... گاهی هم ... شنیدم شهید برونسی که 27 سال مفغود بود برگشته ...؟! خیلی فکر کردم خیلی داغونم کرد ... ! آخه حاجی قرار نبود هیچ وقت برگرده ... چون اقتدا به مادرش کرده بود ... ! اما برگشتش مرموز بود ... ! تن پیدا شده ای که خیلی چیز ها از جمله خاطره شهادتش که در کتاب خاک های نرم کوشک نقل شده بود رو برد زیر سوال .. !؟ چون: اولا منتقل شده بود محل جنازه دقیق معلوم نبود حالا پیدا شده ؟! دوما جنازه حاجی با توجه به خاطره سر داشت و الان بی سره !؟ فکر میکنم دوستانش و آقای عاکف باید پاسخگو باشند که دقیقا جریان چیه ؟! چرا که اون موقع صدام لعنة الله علیه برای سرش جایزه گذاشته بود ... ! سر حاجی رو کجا رفته خدا عالمه ... ! هر چند معلوم میشه به ارزو شهادت همچون علی اصغری و امام حسینی خودش رسیده ... ! بگذریم ... حرفم اینا نبود ؟! ام خب اینها اومد ... ! بگذریم ... ! حاجی برگشته ... !؟ چرا ... !؟ حاجی برگشته چون الان گم نامی تو گلستان های فراموش شده بین دوستانشه ... ! یکم به خودمون بیاییم بد نیست ... ! یا حق ...
[ جمعه 90/2/9 ] [ 8:17 عصر ] [ دو دختر ]
|
|
[ طراحی : جــــــــــوک نــــــــــت ] [ Weblog Themes By :sio.parsiblog.com ] |