☻☺♫♪ دو دخـــــــتـــر ♣ ♠ دل نوشته های دو دختر و مطالبی دخترونه
| ||
تبلیغات متنی |
سلام . روز معلم رو خدمت همه دانش آموزان و محصلین گرامی تبریک عرض میکنم! (آخه بعید میدونم بین مخاطبام معلم وجود داشته باشه پس به نزدیک ترین شخص به معلمین ، مجبورم تبریک عرض کنم). امروز هم اتفاقاتی افتاد و تجربیاتی کسب کردم که ترجیح میدم ضمن تعریفشون نتایج اخلاقیش رو هم تحویلتون بدم. اما جریانات : امروز عصر رفتیم سر کلاس مسائل جهان سوم . تازه یادمون اومده که باید یه کاری برای استاد میکردیم. اینم یکی از مسائل جهان سومه که برنامه ریزی بلد نیستن. خلاصه یکی از بچه ها پرید رفت از تو باغچه یه گل کند و آورد تقدیم به استاد کردو گفت این از طرف همه بچه ها! . بهش گفتم شانس آوردی باغبون دانشگاه ندیدت وگرنه جونت رو سر این کار میذاشتی. جالب اینجاست که استاد یادش رفت گل رو ببره و همون گل کلاس بعدی تقدیم استاد بعدی شد! اتفاق بعدی که افتاد سر کلاس دوم بود . این اتفاق اگرچه شاید در حوزه بیفته ولی حداقل بعید میدونم تو دانشگاه نمونه قبلی داشته باشه. قضیه ازاین قراربود که یکی از بچه ها سر کلاس داشت کنفرانس میداد . یه دفعه استاد گفت من میرم بیرون ولی شما کنفرانستو ادامه بده تا برگردم. استاد رفت بیرون و ما هم در کمال ناباوری مثل بچه آدم نشستیم و به حرفای دانشجوی ارائه کننده گوش دادیم! وقتی استاد برگشت و دید ما غرق شنیدن مطالب دوستمون هستیم لبخندی از سر رضایت زد وکلاس ادامه پیدا کرد . تا اینکه یه تماس ضروری با استاد گرفتن و گفتن باید بیای و استاد هم باز در کمال ناباوری گفت: بچه ها من میرم ولی شما کلاس رو ادامه بدید تا آخرش . و از همه عجیب تر اینکه ما هم گفتیم چشم! بعدشم استاد رو کرد به من و گفت آقای جلالی شما کلاس رو کنترل کنید . بنده هم عرض کردم استاد بچه ها خودشون کنترل شده هستند (لازم به ذکره که من از همه بچه های کلاس کوچیکترم) بعدش استاد رفت و ما هم تا آخر جلسه نشستیم و به کنفرانس هم کلاسیمون گوش دادیم و بعدشم آروم کلاس رو ترک کردیم و بعد از رفتن استاد به هیچ وجه از میزان جدیت کلاس کم نشد. اما نتایج اخلاقی:
[ سه شنبه 90/2/13 ] [ 2:3 صبح ] [ دو دختر ]
|
|
[ طراحی : جــــــــــوک نــــــــــت ] [ Weblog Themes By :sio.parsiblog.com ] |