☻☺♫♪ دو دخـــــــتـــر ♣ ♠ دل نوشته های دو دختر و مطالبی دخترونه
| ||
تبلیغات متنی |
ز داغت قلب حیدر را شکستی سبو و جام کوثر را شکستی پس از داغ پیمبر فاطمه جان تو رفتی رکن دیگر را شکستی یکی از ظلم هایی که در حق حضرت زهرا شد،مسئله هجوم به خانه حضرت بعد از وفات رسول خدا(ص) برای گرفتن بیعت بود. به ابوبکر و عمر خبر رسید که گروهی از مهاجران و انصار در منزل فاطمه دختر رسول خدا گرد علی بن ابی طالب جمع شده اند.آن دو با گروهی به منزل آن حضرت هجوم آوردند. عمر آنان را که در خانه علی بودند را فرا خواند ولی آنان از بیرون آمدن امتناع ورزیدند. عمر خطّاب گفت: قسم به کسی که عمر به دست اوست،خارج میشوید یا خانه را با هر که در آن است میسوزانم. به او گفتند:فاطمه در آن است!گفت:گرچه فاطمه باشد. در پاسخ او،زبیر با شمشیری کشیده بیرون آمد،لیکن پایش لغزید و شمشیر از دستش افتاد.بر سرش حمله کرده او را گرفتند. عمر فریاد کشیدخانه را با هر که در آن است بسوزانید،با آنکه میدانست جز،علی،فاطمه،حسن و حسین کس دیگری در آن خانه نیست . عمر هیزمی فراهم ساخت و در را سوزاند.چون فاطمه پشت در آمد تا عمر و یارانش را برگرداند،عمر فاطمه را پشت در چنان فشار داد که جنین او محسن سقط شد و میخ به سینهاش فرو رفت.پهلویش شکسته شد. بانو مجروح بر زمین افتاد و همواره چنین بود تا از دنیا رحلت نمودند. این عمل از عمر بن خطّاب با دختر رسول خدا هیچ بعید به نظر نمیرسید؛زیرا او کسی بود که در عصر جاهلیت دختران خود را زنده به گور کرده بود. فاطمه زهرا حتی برای بعد از شهادتش نیز با دستگاه خلافت به مبارزه خود ادامه داد.لذا ایشان بر شوهرش علی وصیت نمود او را غسل داده و شبانه اورا دفن نماید تا ابوبکر و عمر در تشییع جنازهاش شرکت نکنند .علی،حسن وحسین شبانه فاطمه را دفن کردندو قبرش را مخفی نمودند. ابوبکر در آخرین روزهای عمر خود که در بستر بیماری بود به عبدالرحمن بن عوف گفت: دوست داشتم خانه فاطمه را رها میکردم.
[ شنبه 90/2/17 ] [ 4:41 صبح ] [ دو دختر ]
|
|
[ طراحی : جــــــــــوک نــــــــــت ] [ Weblog Themes By :sio.parsiblog.com ] |