☻☺♫♪ دو دخـــــــتـــر ♣ ♠ دل نوشته های دو دختر و مطالبی دخترونه
| ||
تبلیغات متنی |
چه روزهاییست این روزها... سخت با خودم غریبه ام. گاهی لبخند مهمان لب هایم است و گاه قطره ای اشک روی گونه هایم جا خوش می کنند گاهی مهربان می شوم و گاهی دستان بخیلم حتی اجازه ی جرعه ای مهربانی را نمی دهند. چه روزهایی دارد این 16 سالگی... پر از دوراهی...پر از خنده...پر از اشک... پر از ابهام... چه روزهایی دارد این بهار... اشک تنها ارمغان ابر است. می گرید و می گریاند. بغض می کند...می گرید...فریاد می زند... چه روزهاییست این روزها... پر از حس خلا...پر از نفس تنگ...پر از فریاد...پر از سکوت...پر از دلتنگی... چه روزهایی را سپری می کنم من... پر از دروغ...پر از تهمت...پر از سکوت....پر از فریاد های خفه... چه طاقتی دارد دل من... چه صبری دارد دستانم... ------------------------------------------------------------------------------------------------------------- پ.ن :می خواهم در مورد فاطمیه بنویسم...دستم را به قلم هم می برم. چند خطی هم می نویسم...با آن اشک هم می ریزم...حسش هم می کنم... اما آنقدر برایم عزیز است و گرانبها که ترجیح می دهم در صندوقچه قلبم با قفل بماند... پ.ن:فعلا چند وقتی را باید به مبهم نویسی هایم عادت کنید. باید چند روز نوجوانی در حال فراموشی ام را دوباره زنده کنم. پ.ن :شیرین است طعم دلتنگی و چند قطره اشک گرم و بعد آرامیدن در آغوش خدا... پ.ن:التماس دعای فرج...
[ شنبه 90/2/17 ] [ 4:41 صبح ] [ دو دختر ]
|
|
[ طراحی : جــــــــــوک نــــــــــت ] [ Weblog Themes By :sio.parsiblog.com ] |