☻☺♫♪ دو دخـــــــتـــر ♣ ♠ دل نوشته های دو دختر و مطالبی دخترونه
| ||
تبلیغات متنی |
بسم الله الرحمن الرحیم. سلام. قضیه از اونجا شروع شد که تو مدرسه مون یه اطلاعیه زدن برای بازدید از کتابخونه آیت الله مرعشی نجفی ره . ثبت نام میکردن و یه تعداد محدود رو می بردن . من از بچگی خیلی دلم میخواست داخل کتابخونه رو ببینم ولی هیچ وقت موفق نشدم. یه بار یادمه که محصل دوره راهنمایی بودم و رفتم دم درش و به نگهبان گفتم : میخوام از کتابخونه بازدید کنم . ولی اون بهم خندید ! منم دیگه عطای دیدن کتابخونه رو به لقاش بخشیدم. به هرحال ثبت نام کردم و امروز ساعت 10 سفر جادویی ما آغاز شد. کتابخونه هفت طبقه است که قسمت های مختلفی داره و داخلش واقعا چیزایی دیدم که جز تو فیلما جای دیگه ای ندیده بودم. آیت الله مرعشی این حدود 90 سال پیش در سن بیست و پنج سالگی شروع به جمع آوری کتاب های خطی کردن. علتش هم این بود که اون ایام که تو نجف بودن ،دیدن که انگلیسی ها شروع کردن به خریدن کتابهای خطی اسلامی و برای اینکه از این کار جلوگیری کنن ، ایشون هم شروع به خریدن کردن. شما نمیدونید این مرد بزرگ با چه زحمتی اینا رو جمع کرده و چه فشارهایی رو متحمل شده . خیلی از کتابا رو با نماز و روزه استیجاری یا با زیارت استیجاری و ... خریده و یه وعده از غذاش کم میکرده تا پول به دست بیاره و کتاب بخره. حتی گاهی لباساشو میفروخته و یه بارم به خاطر اختلاف با انگلیسی ها به زندان افتاده! . کنار یکی از کتاب ها نوشته شده بود که این کتاب با سه ماه نماز استیجاری و تحمل گشنگی خریداری شده! . دونستن اینا باعث میشده ارزش کتابخونه برام خیلی بیشتر بشه. مردی که عمر نود و خورده ای ساله شو برای این کار گذاشته و انقدر تو کارش مصر بوده. تو کتابخونه ،اولین جایی که رفتیم مخزن نسخ خطی بود. من تا حالا تو فیلما دیده بودم که تو بانکا در اطاقای بزرگ مثل در گاوصندوق میمونه ولی تا حالا خودم توش نرفته بودم. یه در بزرگ آهنی مثل درگاوصندوق با قطر چهل پنجاه سانت که ورودی یه سالن بزرگ بود که داخلش 37000 جلد کتاب خطی نگه داری میشد. داخل سالن کاملا بوی خاصی میومد که ظاهرا مربوط به موادی بود که قرار بود کتابا رو از خرابی محافظت کنه و توی سقف هم دستگاه هایی تعبیه شده بود که در صورت حس کردن دود سریع تمام اکسیژن سالن رو میمکید. طبیعتا همه جا هم دوربین مدار بسته بود. اما کتابا: کتابهایی که اونجا نگه داری میشه تو کشور تکه و حتی تو کتابخونه ملی و آستان قدس رضوی هم نیست. قرآن های خطی از قرن سوم هجری بود تا دوسال پیش (این آخریه رو یه خانم پاکستانی نوشته بود و به کتابخونه اهدا کرده بود و واقعا خطش قشنگ بود). بین قرآن ها یه صفحه قرآن بود که گفته میشه به خط امام رضا ع نوشته شده و بخشی از یکی از سوره های قرآن بود. چند تا قرآن بود که به صورت طومار بود و با خط خیلی ریز و زیبا ، با یه تار مو نوشته شده بود!. واقعا ظرافتش باور نکردنی بود. تازه بین خطوط قرآن جاهایی رو خالی گذاشته بودن که مجموعش میشد آیت الکرسی !. باید تذهیب قرآنا رو میدیدید. دیوانه کننده بود . حیف که نمیذاشتن از اون قسمت عکس بگیریم. قرآن های قدیمی تر روی پوست بز نوشته شده بود و قرآن های جدید تر رو کاغذهایی که از پنبه و الیاف دیگه درست شده بود. یه قرآن هم بود که زمان امام محمد باقر ع نوشته شده بود. بعد از قرآن ها کتاب های تفسیر بود. یه تفسیر سیصد صفحه ای از قرآن بود که حتی تو نگارشش یه نقطه هم به کار نرفته بود! . خیلی سخته کلماتو طوری گزینش کنی که بدون نقطه باشه . اونم سیصد صفحه. قدیمی ترین نهج البلاغه دنیا هم با قدمت 1000 سال اونجاست . این نسخه رو شصت سال بعد از فوت سید رضی ره ، نوشتن. ادامه در قسمت بعد.... [ چهارشنبه 90/2/21 ] [ 2:30 صبح ] [ دو دختر ]
|
|
[ طراحی : جــــــــــوک نــــــــــت ] [ Weblog Themes By :sio.parsiblog.com ] |