جوک نت
سفرنامه تبلیغی به کرمان - ☻☺♫♪ دو دخـــــــتـــر ♣ ♠

سفارش تبلیغ
صبا ویژن

☻☺♫♪ دو دخـــــــتـــر ♣ ♠
دل نوشته های دو دختر و مطالبی دخترونه
صفحه اصلی | عناوین مطالب | جــــــــــوکـ فــــــــــا | فروشگاه 1 | فروشگاه 2
آخرین مطالب
عکس حنانه شهشهانی با لباس خودش
تفاوت های فرهنگی باخت در ایران و اروپا
طنز زندگی دخترها
تبلیغات متنی
سفرنامه تبلیغی به کرمان

وسایلمو کنج اتاق انتظامات جامعه گذاشتمو  با استرس زیاد گفتم : ببخشید خانوم بچه های کرمان باید کجا منتظر باشن ؟ خانوم با یه لبخند ملیح گفت: همین جا!
تقریبا یه نیم ساعت منتظر موندم؛ اونهمه استرس بیخود بود چون اولین نفر من بودم !
سوار مینی بوس شدیم ، خانوما در سطح های مختلف بودن ؛ سطح یک حوزه، سطح دو و سطح سه
بعضیا اولین بار تبلیغیشون بود ، بعضیا هم چندمین بار ، بعضیا هم چندمین بار اما اولین بار بود که رودبار کرمان میرفتن!
باید میرفتیم ایستگاه محمدیه که اطراف جمکرانه ، وقتی روبروی جمکران رسیدم از دور به آقا دس تکون دادمو و از قمش خداحافظی کردم و بهش گفتم: نه اینکه نالایق باشمو ، منو برنگردونی، آقا وگرنه دلگیر میشم ؛ یه لبخندی به چار تا گنبد سبزش زدمو خداحافظی کردم.
از مینی بوس پیاده شدیم و تقریبا بیست دقیقه منتظر قطار موندیم  توی این بیست دقیقه با بچه ها آشنا شدیم و از بیوگرافی همدیگه گفتیم ، بالاخره با همونا داخل یه کوپه رفتیم (واگن یک، کوپه پنج) ساعت شیش و بیست دقیقه عصر بود ؛ بازم از خصوصیاتمون با بچه ها حرف زدیم؛ خانوما گفتن ؛ بیاین یه کم روضه تمرین کنیم ، کتاب اصول مداحی رو در آوردیمو شروع کردیم به تمرین !
وقت شام شده بود که برامون شام آوردن و بعد هم توقف قطارو ، نمـــــــــــــــــــــــــــــــاز.
سوار قطار شدیم دوباره از خودمون گفتیم . شب اول اینطوری تموم شد و الحمدالله خیلی خوش گذشت .
نزدیک دم دمای صبح(صبح جمعه) مورخه 9/2/90 یه جایی نگه داشتن برای انجام فریضه نماز صبح ؛وقتی از نمازخونه بیرون اومدم ، فضای خیلی زیبایی رو روبروم دیدم ؛ مثل همیشه یه فتبارک الله به خدا گفتم واسه این همه زیبایی؛ یادمه یکی بهم میگفت ، هرجا بری تموم ستاره های آسمون بالا سرت مال منه ؛ دوست داشتم تموم اون ستاره هارو بهش بدم با همه زیباییش!
دلتنگ شدم با خودم گفتم ای کاش الان امام زمان(عج) اینجا بود چشام پر اشک شد با خودم گفتم یعنی ممکنه الان امام زمانمون توی همین کویر باشه ؟ تو همین فکر کردنام یهو  یکی از بچه ها زد به شونم و گفت: بجنب تا قطار نرفته؛ ما هم د بدو  طرف قطار ؛ تقریبا دو ساعت تا کرمان مونده بود.

به کرمان رسیدیم ،از قطار پیاده شدیم ، شهر خوبی بود با دور نمای سر سبز ؛ به ما گفتن باید سوار اتوبوس بشین تا بریم رودبار کرمان!
از ایستگاه راه آهن خارج شدیم و به طرف اتوبوس راه افتادیم ؛ یهو یکی از بچه ها که اسمش مهناز بود و روحیاتش هم شبیه من ! گفت: میدونی مسئول گروهمون کیه ؟ گفتم : نه! گفت : یه آقایی به نام آقای بابانژاد که شمالیه گفتم اهل دله ؟ گفت؛ چرا این سوالو میپرسی ؟ گفتم : چون احساس میکنم اینطور آدما که اهل تبلیغن اهل دل هم هستن! بعدش واسم خیلی مهمه که مسئول تبلیغ روحیاتش چطور باشه ، لطفا بگو ، گفت: آره ؛ اهل دله، نویسنده اس ، پارسال وقتی به رودبار اومدیم یه سیل شدیدی گرفته بود ؛ توی ماشین بودیم و آقای بابانژاد راننده اش؛ سیل اونقد شدید بود که جاده رو آب گرفت ؛آقای بابانژاد هر چقدر سعی کرد که ازون چاله خلاص بشیم ،نشد که نشد! تا آخرش ما پیاده شدیم و توی آب رفتیمو ، نصف لباسامون همه خیس و با همون وضع بعد از تبلیغ به خونه معلم برگشتیم (خونه معلم جاییه که زیر نظر آموزش و پرورشه و مبلغین اونجا جمع میشن)  گفتم ؛ اوهوم !! متوجه شدم !
قبل اینکه سوار اتوبوس شم گلای توی مسیر توجهمو به خودش جلب کرد! خیلی زیبا بودن ازینکه زیبایی های خداوند رو در هر جایی میدیدم شکرو سپاس میکردم و مثل همیشه گفتم: "احسن الله الخالقین"
سوار اتوبوس شدم و با مهناز یه جا نشستم و شروع کردیم به حرف زدن ؛ بعد از یه کم رفتن، اتوبوس نگه داشت، کنار یه پارکی پیاده شدیم، جهت صرف صبحانه ! البته تو پارک کلی آلوچه بود ، هوس آلوچه کرده بودم ؛میخواستم بچینمشون اما!!!!!!!!!! نمیشد ! چون صاحابش نبود  یاد آلوچه های باغ خودمون افتادم ؛تو دل خودم واسه مامانم ناز کردم ؛گفتم ؛ مامان آلوچه میخوام ، انگاری مامانم با اون دستای خوشگلش بهم آلوچه دادو  بیشتر گشنم شدو شروع کردم به خوردن صبحانه !
بعد یه رب استراحت زودی سوار اتوبوس شدیم ، بین راه خسته شدم ،خیلی تا رودبار مونده بود ،پشت سرمون یه جفت صندلی خالی بود؛ به مهناز گفتم : من میرم پشت یه کم بخوابم ؛ رفتم ، حوصلم سر رفته بود، یه نگاهی به گوشیم انداختم، با خودم گفتم خیل خب چی گوش بدم؟! اصفهانی، افتخاری ؟ روضه ؟ مداحی؟ چی! که یهو چشم به شعر ای حرمت خورد !دلم خیلی تنگ امام رضا(ع) شد خیل وقته ندیدمش؛ روی همین کلیک کردمو شروع کرد به خوندن؛
ای حرمت ملجا درماندگان / دور مران از درو راهم بده
لایق وصل تو که من نیستم / اذن به یک لحظه نگاهم بده؛ رضا جان!
اشک تو چشام جمع شده بودو نمیدونم اصلا کی خوابم برد!
یهو با صدای صلوات آقایون از خواب بیدار شدم که از هر تونلی رد میشدن مثل اینکه صلوات میدادن و میگفتن: ایشالله بازم تو راهمون تونل باشه صلوات " اللهم صل علی محمد وآل محمد و عجل فرجهم"
سرمو برگوندم ؛ دیدم یه بستنی اونم از نوع آلبالویی یکی از بچه ها به نام زهرا گرفته جلو چشامو ؛ میگه ؛ بفرما سید ، خندیدم بهش (: هنوز خواب آلود بودم ؛ بهش گفتم : ممنون خواهرجون ؛
جای شما خالی بود ؛ خوشمزه بودو سرد
گفتم ؛آخیش ، دلم خنک شد ؛ تو دلم واسه آقای بابانژاد دعا کردم و گفتم : آقای بابانژاد دستت درد نکنه؛ اجرت با فاطمه زهرا (س) ایشالله

بعد از صرف بستنی بازم با شعر ای حرمت خوابم برد. زمان زود گذشت و بالاخره به رودبار رسیدیم  ومستقیم به خونه معلم.
استراحت و ناهار و نماز . خیلی خسته بودیم ؛ تازه اونجا بود که با مسئولین خانوم اشنا شدیم ؛خانوم ها علیزاده و اسحاقی؛ خانومهای بسیار خوبی بودن با روحیات جالب. بعد از یه کم استراحت  تقسیم بندی خانوما شروع شد ؛ خوشبختانه یا متاسفانه بنده حقیر سراپاتقصیر به مدرسه شبانه روزی سمیه روستای قلعه گنج رودبار افتادم .
بله ؛ صبح فرداش به سمت آموزش و پرورش قلعه گنج رفتیم؛ جلسه داشتیم و بعد از جلسه با ریاست آموزش و پرورش  هر کی به مدرسه خودش رفت.
وارد حیاط مدرسه شدم؛ یکی دو نفر یه گوشه نشسته بودن وبا تعجب نگا میکردن که این دیگه کیه!؟
واسشون دس تکون دادم ؛چن نفر دیگه با لباسای محلی کرمانی داشتن تو حیاط راه میرفتن ؛ واسه اونا هم دس تکون دادم؛ صدای نگهبان مدرسه که پیرمرد سالخورده ای بود که داشت به درختای خرما آب میداد ، میومد! چن نفر از بچه ها جلو اومدنو و بازم مثل همیشه خانوم ؛خانوم شروع شد!!!!!!!
 بعد از سلام و احوالپرسی با بچه ها ساکمو گرفتنو منو به اتاق سرپرستی راهنمایی کردن >>>>>>>>>>> 


[ چهارشنبه 90/2/21 ] [ 2:30 صبح ] [ دو دختر ]
نظر
آرشیو مطالب
اسفند 89
چند نوشته
3 شعر از اخوان ثالث
فروردین 90
جوجو
اردیبهشت 90
خرداد 90
مرداد 90
آبان 90
آذر 90
بهمن 90
اردیبهشت 91
شهریور 91
مهر 91
آذر 91
آبان 91
بهمن 91
اسفند 91
خرداد 92
تیر 92
آمار بازدید
  • بازدید امروز: 26
  • بازدید دیروز: 2424
  • کل بازدیدها: 164581923
  • موضوعات
  • جوک باحال(4)
  • جوک جدید(4)
  • جوک ایرانی(2)
  • جوک دخترونه(2)
  • جوک دخملی(2)
  • جوک زنانه(2)
  • جوک زنزلیل(2)
  • جوک زنونه(2)
  • جوک ضد پسر(2)
  • جوک ضد مرد(2)
  • عشق(2)
  • عکس(2)
  • جوک(2)
  • اس ام اس عاشقانه(2)
  • sms love(2)
  • اس ام اس لاو(2)
  • جوک فمنیستی(2)
  • حراج(1)
  • حراج کپسول عشق(1)
  • حرف عشقولانه(1)
  • حرف عشقی(1)
  • حنانه شهشهانی(1)
  • خارج تلخ(1)
  • داستان(1)
  • داستان آموزنده(1)
  • داستان لئو(1)
  • داستان کوتاه(1)
  • داستان کوتاه خارجی(1)
  • داستان کوتاه معروف(1)
  • دختر آمریکایی(1)
  • دختر جنوبی(1)
  • دختر هفت ساله(1)
  • دختر کرمانی(1)
  • دخی(1)
  • درآمد بالا(1)
  • درآمداینترنتی(1)
  • درآمدبالا با اینترنت(1)
  • دردودل(1)
  • دودختر(1)
  • رابعه اسکوئی(1)
  • رادیو(1)
  • رمان کوتاه(1)
  • زندگی دختر ایرانی(1)
  • زندگی در سرما(1)
  • زندگی در یخچال(1)
  • سایت درآمد اینترنتی(1)
  • سینما(1)
  • شیرینی ایران(1)
  • طراحی و گرافیک با کامپیوتر(1)
  • طنز(1)
  • طنز ئختر دانشجو(1)
  • طنز ایرانی(1)
  • طنز باحال(1)
  • طنز جدید(1)
  • طنز دختر ایرانی(1)
  • طنز زندگی دخترها(1)
  • طنز فوتبالی(1)
  • طنز ورزشی(1)
  • طنزعکسی(1)
  • عرق(1)
  • اسمس عاشقانه(1)
  • افکارنیوز(1)
  • الناز شاکردوست(1)
  • ایمیل عاشقانه(1)
  • بازیگرایران(1)
  • برف(1)
  • بهرام رادان(1)
  • بیماری قلبی(1)
  • پرسودترین شغل حال حاضر جهان(1)
  • پنل وبلاگنویسی رایگان(1)
  • پیامک آموزنده(1)
  • پیامک عاشقانه(1)
  • پیامک عاشقانه جدید(1)
  • پیامک فلسفی(1)
  • تبلیغات کلیکی(1)
  • ترجمه به وسیله کامپیوتر(1)
  • تفاوت های فرهنگی باخت در ایران و اروپا(1)
  • تقویم سال 91(1)
  • تلخی غربت(1)
  • تیوباکس(1)
  • جدیدترین جوک ها(1)
  • جدیدترین عکس تینا آخوند تبار(1)
  • جملات عاشقانه(1)
  • sms عاشقانه(1)
  • xx(1)
  • آدم برفی(1)
  • اس ام اس آموزنده(1)
  • اس ام اس دو دختر(1)
  • , نامه عشقی(1)
  • 1391(1)
  • 24 زندگی یک دختر(1)
  • 3 شعر از مهدی اخوان ثالث‏‎‎ شعر عشقی(1)
  • 91(1)
  • Love Letter Capsule(1)
  • اس ام اس عاشقانه جدید(1)
  • اس ام اس عشقولانه(1)
  • اس ام اس فلسفی(1)
  • جوک 19 خرداد92(1)
  • جوک 20 خرداد 92(1)
  • جوک بی ادبی(1)
  • عکس آتلیه ای تینا(1)
  • عکس الناز شاکردوست(1)
  • عکس بازیگر ایرانی با مانتو تنگ(1)
  • عکس بازیگر زن(1)
  • عکس بازیگر زن ایرانی(1)
  • عکس تینا آخوندتبار(1)
  • عکس جدید(1)
  • عکس جدید تینا آخوند تبار(1)
  • عکس حنانه شهشهانی(1)
  • عکس حنانه شهشهانی با مانتو(1)
  • عکس دختر(1)
  • عکس دختر آمریکایی(1)
  • عکس دختر ایرانی(1)
  • عکس دختر خارجی(1)
  • عکس دختر کره ای(1)
  • عکس شلوار جین دخترونه(1)
  • عکس عشقی(1)
  • عکس مدل شرقی(1)
  • عکس مدل شلوار جین(1)
  • عکس مدل لباس کره ای(1)
  • عکس مدل کره ای(1)
  • عکس نیوشا(1)
  • عکس های جدید تینا آخوند تبار(1)
  • عکس های نیوشا ضیغمی(1)
  • عکسهای جدید نیوشا(1)
  • غربت تلخ(1)
  • قلب(1)
  • کپسول عشق(1)
  • کد وبلاگ پازسی وبلاگ(1)
  • لئو تولستوی(1)
  • لئون تولستوی(1)
  • لاو(1)
  • مائده(1)
  • متن عشقی(1)
  • مسیج عاشقانه(1)
  • مصطفی زمانی(1)
  • مطلب(1)
  • مطلب طنز(1)
  • مطلب عاشقانه(1)
  • مهناز افشار(1)
  • نامه عاشقانه(1)
  • نویسنده وبلاگ(1)
  • نیوباکس(1)
  • نیوشا ضیغمی(1)
  • هدیه به عشق(1)
  • هدیه عید(1)
  • همکاری(1)
  • همکاری فوری(1)
  • وب(1)
  • وبلاگ(1)
  • وبلاگ دو دختر(1)
  • وبلاگ رایگان(1)
  • وبلاگ گروهی(1)
  • وبلاگنویسی(1)
  • یخچال(1)
  • یوزارسیف(1)
  • یوسف پیامبر(1)
  • کار در منزل(1)
  • کسب درآمد با اینترنت(1)
  • عشق بی منت(1)
  • عشقی(1)
  • عشقی آدرس جدید وبلاگ رند(1)
  • عکس(1)
  • عکس بازیگران(1)
  • عکس طنز(1)
  • عید(1)
  • عیدی(1)
  • عکاسی دیجیتال کامپیوتری(1)
  • جوک فان(1)
  • جوک خفن(1)
  • جوک خفن باحال(1)
  • [ طراحی : جــــــــــوک نــــــــــت ] [ Weblog Themes By :sio.parsiblog.com ]

    تصویر ثابت