☻☺♫♪ دو دخـــــــتـــر ♣ ♠ دل نوشته های دو دختر و مطالبی دخترونه
| ||
تبلیغات متنی |
یونس را سلام انبار باروت بی اعتنایی آدمها بر سخنان عارفان ، پیشین و پسین ندارد.آیینه عادات مردمان این دیار را شکستن و چینی نیست.مانده و خواهد ماند. قصه ترتیب آمدن و رفتن هاست. تن مان را در ساعت 11 به وقت محلی از میان توده متورم بغض های فرو خفته در بساط ظهر زنگار بسته تابستان ، منزوی تر از همیشه به سایه تبریزی های غسالخانه سپردیم.شیون ما آغازی بر پایان تجربه بودن تو بود.دومین بلوغ ، پیچیده شدن در سفیدی و رفتن به نا کجا. چه تفاوت میکند که کجا باشی وقتی کسی زبانت را نمی فهمد و همه را بیگانه می یابی. ایستادن در صف نماز، قلبمان زودتر از پوستمان عرق میکند و میسوزد و خوابیدن در بستر خاک.خاکهای سرد.سرمایی به وسعت افق تنهایی انسان. [ سه شنبه 90/1/9 ] [ 1:54 صبح ] [ دو دختر ]
|
|
[ طراحی : جــــــــــوک نــــــــــت ] [ Weblog Themes By :sio.parsiblog.com ] |