☻☺♫♪ دو دخـــــــتـــر ♣ ♠ دل نوشته های دو دختر و مطالبی دخترونه
| ||
تبلیغات متنی |
وقتی بهار میشه خیلی ها تو این فکرند که تعطیلاتشون رو چه جوری بگذرونند ... بضی ها یه نفسی تازه می کنند ... اما میون این جماعت یه عده هستند که تا شکوفه ها رو تو حیاتشون می بینند .... تو دلشون غوغا میشه ... همش به خودشون میگن برای کشاورزی امسال چی نیاز داریم ... کی باید بارو بنه رو جمع کنیم و عازم بشیم سر زمین شالیکاری ... .. وقتی بهشون میگی پدر جان بسه دیگه ...یه لبخند ملیح می زنند و میگن .. الان کار میکنم که پاییز ابروم حفظ بشه ...اونا تو کلبه تاریک خوشگذرانی آینده رو می بینند .... اونا باور کردند که انسان برای سعادتمند شدن کاری با تعطیلات نداره .... به قول بابام که میگه بیکاری واسه اوناست که تو قبرستون خوابین ... کار جوهره مرده ... مرد باید کار منه ... هیچکس نمیاد همینجوری به آدم پول بده باید کار کرد ... البته بیچاره نوجوونایی که مجبورند از تفریحاتشون بززند و .....وقتی دلت پیش رفقات بود که الان داند تو محل فوتبال می زنند و ... میگفتی بابا من میخام برم ... ابرو هاشو تو هم گره می زد و می گفت اینجه ونه هکردن اونجه بخردن ....نشا ... وجین ... درو ... همه می خوان یه چیز بگن الدنیا مزرعه الاخره ... تا اینجا کار نکنی ... تا اینجا تو صفحه دلت سرسبزی نکاری ... تا وجینش نکنی اونور خبری نیست ... هیچکی برات دل نمی سوزونه ... امام علی ع می گه : وقتی روز حساب میرسه زن و مرد و برادر و فرزند و رفیق از هم فرار می کنند ..... هیچکس حاضر نیست یه ذره از اعمال خوبش رو به دیگری بده .... پس خوب کار کنیم . تا تو اون دنیا ابرو مون حفظ بشه [ پنج شنبه 90/1/18 ] [ 12:17 صبح ] [ دو دختر ]
|
|
[ طراحی : جــــــــــوک نــــــــــت ] [ Weblog Themes By :sio.parsiblog.com ] |