جوک نت
روزهای سخت و شیرین - ☻☺♫♪ دو دخـــــــتـــر ♣ ♠

سفارش تبلیغ
صبا ویژن

☻☺♫♪ دو دخـــــــتـــر ♣ ♠
دل نوشته های دو دختر و مطالبی دخترونه
صفحه اصلی | عناوین مطالب | جــــــــــوکـ فــــــــــا | فروشگاه 1 | فروشگاه 2
آخرین مطالب
عکس حنانه شهشهانی با لباس خودش
تفاوت های فرهنگی باخت در ایران و اروپا
طنز زندگی دخترها
تبلیغات متنی
روزهای سخت و شیرین

سلام مهدی مامان

بازم نیمه شب شده و یه سه شنبه دیگه گذشت و تو وارد چهارمین هفته زندگیت شدی عزیز دلم این مدت اون قدر نگهداری از تو برام سخت گذشت که نمی تونستم حتی بیام برات بنویسم

به مامانی حق بده اولین تجربه ام بود و دست تنها بودم بذار از شبها و روزهای سختی که گذشت برات بنویسم از اولین ساعات بعد تولدت ........وااااااااااااااای .گریه ات بازم شروع شد باید بیام پیشت ........................

بالاخره خوابت برد من مب تونم بنویسم برات  داشتم واست می گفتم از بعد ساعات تولدت وقتی منو آوردن توی بخش بابایی و عمه آرام هم با هام اومدن بعد هم تو رو اوردن و بابایی و عمه آرام هی قربون صدقه تو می رفتن

و بالاخره من تونستم صورت ماهت رو ببینم اما اونقدر بدنم خسته بود که حتی نمی تونستم تو رو تو بغل بگیرم اونجا برای اولین بار به کمک عمه ارام برای اولین بار بهت شیر دادم و تو رو بغل کردم جالب بود هر بار که تو رو می ذاشتم تو تختت گریه می کردی و وقتی می اوردمت نزدیک خودم تا شیر بهت بدم خوابت می برد انگار بوی من تو رو خواب می کرد

 دو ساعت تمام پاهام بی حس بودن و من نمی تونستم حرکتشون بدم و هنوز هیچ دردی رو حس نمی کردم بعد از اینکه اثر داروی بی حسی از بین رفت مامانی تماشایی بود!!! خنده  حتی دیگه نگاه کردن به تو هم دردم رو کم نمی کرد از همه چیز خسته شده بودم .مهدی کوچولوی من اون شب شب خیلی سختی واسه مامانی بود درد داشتم و هر مقدار اون سرم که بهم وصل بود و دارای اکسی توسین بود وارد بدنم می شد شدت دردم هم بیشتر می شد مسکن و شیاف هم جواب نمی داد و من از درد به خودم می پیچیدم وقتی بابایی رفت عمه آرام رو برسونه خونه تا استراحت کنه و مامان بزرگ پیشم بمونه چون با مامان بزرگ راحت نبودم یه دیوونه بازی هایی در اوردم که نگو بیچاره بابایی و عمه ارام مجبور شدن اون هم راه رو که رفته بودن با تلفن من و گریه هام برگردن

حتی وقتی تو هم شیر می خواستی اینقدر عصبی بودم که نمی خواستم بهت شیر بدم شیر دادن به تو هم برام سخت بود در حالتی که خوابیده بودم و به یه دستم سرم وصل بود بالاخره بگم اون شب یه لحظه هم نتونستم بخوابم و فقط درد کشیدم از همه بدتر اون آنتی بیوتیک ها بود که بهم هر شش ساعت می اومدن می زدن تو سرم و من از بوشون همش حالم بد بود

 اون روز همه اصرار داشتن که بلند شیم و زودتر راه برم و گرنه فردا مرخصم  نمی کردند به هزار زحمت اومدم بنشینم  که فقط احساس سرگیجه  کردم و دیگه چیزی نفهمیدم وقتی چشمام رو باز کردم دیدم همه کناریهام و پرستارا  با ترس دارن نگام می کنند و من روی تخت افتادم  بله مامانی از شدت ضعف بیهوش شده بود و همه رو حسابی ترسونده بود

فردای روز بعد رسید و وقتی به هم اتاقیم که تونسته بود بلند بشه و راه بره نگاه می کردم  می گفتم می شه منم این مراحل رو طی کنم و راه برم

بالاخره به هزار زحمت فردای اون روز تونستم بشینم و دوباره سعی کنم راه برم  و این بار تونستم به هزار زحمت راه برم عمه آرام خیلی کمک کرد و من رو حسابی شرمنده کرد اما روزهای بعد که درد داشتم و به علت ناهماهنگی که شده بود و خواهرم هم همزمان اومده بود روزهای بعد تو خونه ما خیلی اذیت شد و باعث دلخوریش  شدم و نتونستم اونجور که می خواستم بهش خوش بگذره امیدوارم که روزی بتونم زحماتش رو جبران کنم و اون دلخوریها رو از بین ببرم

اون فیلمبردار بازم اومد و از من و وتو  و بابایی و عمه آرام فیلم گرفت اما حیف لباس خوشکلات تنت نبود !!! و منم حواسم

بله کوچولوی من بالاخره تونستم به هزار زحمت راه برم تا  ظهر مرخصم کنند و نگهم ندارن وقتی داشتم اون لباسای سبز خوشگلت رو عمه ارام تنت می کرد مثل فرشته ها ناز شده بودی البته بعدا تمام عکس ها رو تو وبلاگت قرار می دم اما سر فرصت فعلا نگهداری از تو تمام وقتم رو گرفته و فرصتی ندارم

بالاخره با هزار زحمت اومدیم خونه و خواهرم رو دیدم که اومد پایین پله ها بعد از دیدن خواهرم نگرانی رو تو چشماش دیدم که منو با اون وضعیت دید خالا مونده بودم  این همه پله رو چه جوری برم بالا اما با کمک بابایی و خاله مهدیه تونستم پله ها رو برم بالا

بعد هم که رسیدم بالا دوست داشتم بخوابم اما خوابم نمی برد بدنم به شدت خسته بود و نمی تونستم بخوابم  واسه همین بداخلاقی می کردم و همه رو ناراحت می کردم سر و صدا اذیتم می کرد و خواهرزاده هام و زهرا کوچولو مدام شلوغ می کردن

تا  چهار روز همش درد داشتم و حالم زیاد مناسب نبود  اما روز چهارم به بعد سعی کردم خودم کارهام رو انجام  بدم چون می دونستم تا چند روز دیگه همه می رن و من تنها می مونم

روز چهارم تو  رو برای ازمایش غربالگری بردم بیمارستان  بهم گفتن تو زردی داری و این شروع  سختیهای بعدی بود زردی تو روی 12 بود گفتن ببرینش خونه  بهش شیر بدین اگه زردیش نبومد پایین بیارینش تا بستری  بشه اما نمی دونم چرا من سهل انگاری کردم فردا تو رو نبردیم و پس فردا بردمت و زردی تو هم اومده بود روی 17 و باید بستری می شدی  

همه اون سختیها یه طرف و این سه روزی که تو بستری شدی یک طرف

شب اول ابنفدر سخت گذشت که کارم همش گریه بود خودم حالم مناسب نبودو تو رو هم که باید با چشمهای بسته و بدن لخت  به زحمت روی اون تخت و زیر اون  نور قرار می دادم چون عادت داشتی پیش خودم بخوابی تو اون تخت نمی موندی و من هم باید تو حالت نیمه بیدار مواظبت می بودم که چشم بند رو نزنی کنار بدنم اونقدر خسته بود و در آرزوی یه ذره خواب

که تمام کنترلم رو از دست داده بودم و بیچاره بابایی که همراه من گریه می کرد و اشکام رو می دیدید و نمی تونست کاری بکنه هر کس هم که بهم زنگ م زد همش گریه می کردم

اون شبا سخت بود  با هر حر کت تو از خواب تیمه نشسته !!!می پریدم هم اتاقیهام هم وضعیتی مثل من داشتن و اونا هم گریه می کردن شیرم هم کم شده بود و تو دائم گرسنه بودی  روز سوم که از شدت ضعف تمام سرگیجه گرفتم که پرستارا به دادم رسیدن و آب قند بهم دادن روز های سختی بود  هیچکس همراهم نبود  فقط بابایی بود که اونم اونجا کاری از دستش بر نمی اومد و فقط می تونستم دردهای منو با حرفاش کمتر کنه ولی خوشحالم بابایی توی این مدت اون قدر بهم رسید که کمبودی رو از لحاط او حس نمی کردم و تمام بداخلاقیها و گریه ها رو تحمل کرد و سعی کرد با حرفاش ارومم کنه

وقتی که تو رو مرخص کردن و اوردیمت خونه عصر به خاطر همه اون بی خوابیها و خاطزات بدش اون قدر با صدای بلند تو خونه گریه کردم که احساس کردم به مرز جنون رسیدم تو هم مدام شیر می خواستی و این من رو بشتر عصبی می کرد بالاخره با هزار زحمت و با صحبتها ی بابایی خوابم برد بنده خدا بابایی با همه خستگیهاش تو رو نگه داشته بود که من بیدار نشم و بتونم استراحت کنم

همش احساس ضعف می کردم احساس می کردم نمی تونم مامان خوبی باشم نیاز به یک همراه داشتم اما اینبار تنها بودم عمه آرام روز پنجم رفته بود و خواهرم هم همون روز اولین بیمارستان به خاطر مامان بزرگتکه شیمی درمانی می کنه   و بابام  که چشماش نیاز به عمل داشت مجبور شده بود بره آره مهدی کوچولوی من خیال نکن به دنیا اومدنت به همین راحتی بود من قبلا درکی از بچه داری نداشتم و حالا با تمام وجود سختیهاش رو می دیدم و شرمنده پدر و مادرم می شدم که اینقدر اذیتشون کرده بودم و حالا می دونستم چقدر برای ما زحمت کشیدن و این جمله رو درک حالا با تمام وجود درک می کنم تا مادر نشی نمی فهمی یه مادر چی می کشه !!!

هنوز بقیه روزهای سخت رو مونده برات تعریف کنم ولی خوابم میاد و تا تو خوابی باید از فرصت استفاده کنم و منم بخوابم  الان مثل یه فرشته کنار بابایی خوابیدی و من وقتی تو رو نگاه می کنم دوست دارم اونقدر ببوسمت که از دستم کلافه بشی اما  دلم نمیاد اذیتت کنم  حتی با بوسه هام

دوستت دارم بیشتر از همیشه مامان تو


[ چهارشنبه 90/2/7 ] [ 3:9 عصر ] [ دو دختر ]
نظر
آرشیو مطالب
اسفند 89
چند نوشته
3 شعر از اخوان ثالث
فروردین 90
جوجو
اردیبهشت 90
خرداد 90
مرداد 90
آبان 90
آذر 90
بهمن 90
اردیبهشت 91
شهریور 91
مهر 91
آذر 91
آبان 91
بهمن 91
اسفند 91
خرداد 92
تیر 92
آمار بازدید
  • بازدید امروز: 516
  • بازدید دیروز: 2284
  • کل بازدیدها: 164719523
  • موضوعات
  • جوک باحال(4)
  • جوک جدید(4)
  • جوک ایرانی(2)
  • جوک دخترونه(2)
  • جوک دخملی(2)
  • جوک زنانه(2)
  • جوک زنزلیل(2)
  • جوک زنونه(2)
  • جوک ضد پسر(2)
  • جوک ضد مرد(2)
  • عشق(2)
  • عکس(2)
  • جوک(2)
  • اس ام اس عاشقانه(2)
  • sms love(2)
  • اس ام اس لاو(2)
  • جوک فمنیستی(2)
  • حراج(1)
  • حراج کپسول عشق(1)
  • حرف عشقولانه(1)
  • حرف عشقی(1)
  • حنانه شهشهانی(1)
  • خارج تلخ(1)
  • داستان(1)
  • داستان آموزنده(1)
  • داستان لئو(1)
  • داستان کوتاه(1)
  • داستان کوتاه خارجی(1)
  • داستان کوتاه معروف(1)
  • دختر آمریکایی(1)
  • دختر جنوبی(1)
  • دختر هفت ساله(1)
  • دختر کرمانی(1)
  • دخی(1)
  • درآمد بالا(1)
  • درآمداینترنتی(1)
  • درآمدبالا با اینترنت(1)
  • دردودل(1)
  • دودختر(1)
  • رابعه اسکوئی(1)
  • رادیو(1)
  • رمان کوتاه(1)
  • زندگی دختر ایرانی(1)
  • زندگی در سرما(1)
  • زندگی در یخچال(1)
  • سایت درآمد اینترنتی(1)
  • سینما(1)
  • شیرینی ایران(1)
  • طراحی و گرافیک با کامپیوتر(1)
  • طنز(1)
  • طنز ئختر دانشجو(1)
  • طنز ایرانی(1)
  • طنز باحال(1)
  • طنز جدید(1)
  • طنز دختر ایرانی(1)
  • طنز زندگی دخترها(1)
  • طنز فوتبالی(1)
  • طنز ورزشی(1)
  • طنزعکسی(1)
  • عرق(1)
  • اسمس عاشقانه(1)
  • افکارنیوز(1)
  • الناز شاکردوست(1)
  • ایمیل عاشقانه(1)
  • بازیگرایران(1)
  • برف(1)
  • بهرام رادان(1)
  • بیماری قلبی(1)
  • پرسودترین شغل حال حاضر جهان(1)
  • پنل وبلاگنویسی رایگان(1)
  • پیامک آموزنده(1)
  • پیامک عاشقانه(1)
  • پیامک عاشقانه جدید(1)
  • پیامک فلسفی(1)
  • تبلیغات کلیکی(1)
  • ترجمه به وسیله کامپیوتر(1)
  • تفاوت های فرهنگی باخت در ایران و اروپا(1)
  • تقویم سال 91(1)
  • تلخی غربت(1)
  • تیوباکس(1)
  • جدیدترین جوک ها(1)
  • جدیدترین عکس تینا آخوند تبار(1)
  • جملات عاشقانه(1)
  • sms عاشقانه(1)
  • xx(1)
  • آدم برفی(1)
  • اس ام اس آموزنده(1)
  • اس ام اس دو دختر(1)
  • , نامه عشقی(1)
  • 1391(1)
  • 24 زندگی یک دختر(1)
  • 3 شعر از مهدی اخوان ثالث‏‎‎ شعر عشقی(1)
  • 91(1)
  • Love Letter Capsule(1)
  • اس ام اس عاشقانه جدید(1)
  • اس ام اس عشقولانه(1)
  • اس ام اس فلسفی(1)
  • جوک 19 خرداد92(1)
  • جوک 20 خرداد 92(1)
  • جوک بی ادبی(1)
  • عکس آتلیه ای تینا(1)
  • عکس الناز شاکردوست(1)
  • عکس بازیگر ایرانی با مانتو تنگ(1)
  • عکس بازیگر زن(1)
  • عکس بازیگر زن ایرانی(1)
  • عکس تینا آخوندتبار(1)
  • عکس جدید(1)
  • عکس جدید تینا آخوند تبار(1)
  • عکس حنانه شهشهانی(1)
  • عکس حنانه شهشهانی با مانتو(1)
  • عکس دختر(1)
  • عکس دختر آمریکایی(1)
  • عکس دختر ایرانی(1)
  • عکس دختر خارجی(1)
  • عکس دختر کره ای(1)
  • عکس شلوار جین دخترونه(1)
  • عکس عشقی(1)
  • عکس مدل شرقی(1)
  • عکس مدل شلوار جین(1)
  • عکس مدل لباس کره ای(1)
  • عکس مدل کره ای(1)
  • عکس نیوشا(1)
  • عکس های جدید تینا آخوند تبار(1)
  • عکس های نیوشا ضیغمی(1)
  • عکسهای جدید نیوشا(1)
  • غربت تلخ(1)
  • قلب(1)
  • کپسول عشق(1)
  • کد وبلاگ پازسی وبلاگ(1)
  • لئو تولستوی(1)
  • لئون تولستوی(1)
  • لاو(1)
  • مائده(1)
  • متن عشقی(1)
  • مسیج عاشقانه(1)
  • مصطفی زمانی(1)
  • مطلب(1)
  • مطلب طنز(1)
  • مطلب عاشقانه(1)
  • مهناز افشار(1)
  • نامه عاشقانه(1)
  • نویسنده وبلاگ(1)
  • نیوباکس(1)
  • نیوشا ضیغمی(1)
  • هدیه به عشق(1)
  • هدیه عید(1)
  • همکاری(1)
  • همکاری فوری(1)
  • وب(1)
  • وبلاگ(1)
  • وبلاگ دو دختر(1)
  • وبلاگ رایگان(1)
  • وبلاگ گروهی(1)
  • وبلاگنویسی(1)
  • یخچال(1)
  • یوزارسیف(1)
  • یوسف پیامبر(1)
  • کار در منزل(1)
  • کسب درآمد با اینترنت(1)
  • عشق بی منت(1)
  • عشقی(1)
  • عشقی آدرس جدید وبلاگ رند(1)
  • عکس(1)
  • عکس بازیگران(1)
  • عکس طنز(1)
  • عید(1)
  • عیدی(1)
  • عکاسی دیجیتال کامپیوتری(1)
  • جوک فان(1)
  • جوک خفن(1)
  • جوک خفن باحال(1)
  • [ طراحی : جــــــــــوک نــــــــــت ] [ Weblog Themes By :sio.parsiblog.com ]

    تصویر ثابت