بدون تردید امروزدر عرصه های ملی و جهانی ورزش یک مولفه ساختاری بسیار مهم به شمار می رود که به خاطر تاثیر های گسترده ای که بر تمام شقوق زندگی اعمال می کندمی تواند در برنامه ریزی های کلان مورد توجه قرار گیرد مثلا زمانی که امروز از ورزش تحت عنوان صنعت نامبرده می شود منظور توجه به این نکته است که در این عرصه تولید(اقلام ورزشی و یا ورزشکاران قهرمان) فرآیندی کاملا مهندسی شده شناخته می گردد که برای مدیریت آن از طراحان و مهندسان آشنا به دانش مخصوص این کار ویا آرشیتکت های متخصصی استفاده می شود که بتوانند با بهره برداری از اصول و قواعد مخصوص آن جریانی را راه بیاندازند که از انتهای خط تولید آن محصولاتی کاملا استاندارد بیرون بیاید برای همین هم هست که امروز اسباب تولید شده در عرصه ورزش شکل و استاندارد های جهانی یافته و حتی ورزشکاران تربیت شده در اقصی نقاط جهان می توانند تنها با آشنایی مختصری که با زبان و فرهنگ جوامع دیگر می یابند در تیم های آنها به بازی بپردازند و یا حتی به تبعیت آن کشور ها در آیند و با داشتن تبعیت دوگانه در تیم ملی کشور های دیگر به بازی گرفته شوند و با همان تعصب و علاقه مندی که به کشور خود دارند برای آن کشور ها هم بازی بکنندپس اینکه امروز کسی بلندشود و بگوید فلان جا ویا بهمان نقطه از شهرستان باید امکانات خاص خود را داشته باشد و ورزشکاران آن نمی توانند در محدود شهر مرکزی شهرستان به فعالیت مشغول گردند و یا این افتخار و این امکانات مال فلان نقطه است و باید تنها برای برطرف نمودن نیاز مندی های آن منطقه بکار رود با منطق مسلط بر محیط های ورزشی هماهنگی ندارد و باید در دیدگاه و اندیشه خود تجدید نظر بنماید همچنین باید در نظر داشت که رسیدن به یک تفاهم گسترده در عرصه ورزش به مدیری کلان نگر و امیدوار به آینده نیاز مند است تا بتواند با خارج شدن از پوسته تفکر و نگاه سنتی کاری بکند که تمام اعضاء جامعه هدف که در ورزش از بدو تولد تا زمان مرگ را شامل می گردد با ورود در اماکن ورزشی به فعالیت های کاملا سازمان یافته و تحت هدایت بپردازند.براستی با این همه تغییر علمی که در ورزش کشور و جهان به وقوع پیوسته چرا هنوز هم ورزش شهرستان اعمال مدیریت سنتی و حذف و تقابل را در دستور کار دارد و با مقاومت در برابرانتقاد هایی که از آن می شود برنامه امحای امکانات و فرصت ها را دنبال می کند آیا چنین مشی غیرواقع بینانه ای منتج از کمبود فعالیت های فرهنگی ویا فزونی و انباشت نیاز مندی ها در عرصه ورزش نمی باشد و نباید ندای ابهر با ورود دائمی و اختصاص بخشی از مطالب خود به تحلیل شرایط و مدیریت ورزشی این نیاز مندی به اطلاعات وآگاهی های روز افزون را تحت مدیریت خود در آورد براستی چرا ندای ابهر که امروز به روزنامه تبدیل شده دست به تحریر وانتشار سلسله مطالبی در رابطه با اهداف و تاثیراتی که ورزش می تواند در اصلاح و تقویت مبانی اخلاقی و رفتاری جامعه داشته باشدنمی زند تا مسئولان و مردم در سطح شهرستان بدانند که آنچه تحت عنوان ورزش در سطح آن مدیریت می شود و به نمایش گذارده می شود ماکتی از سازمان ورزش و یا رفتار های سازمان یافته در ورزش است که هیچ تناسبی با واقعیت ها ونیاز مندی هایی موجود در این عرصه ندارد وبرای برون رفت از آن لازم است که ابتدا فکری برای علمی و برنامه ریزانه شدن مدیریت آن بشود وسپس با یک آمار گیری دقیق از جامعه هدف و امکاناتی (مادی و انسانی) که در شهرستان موجود است فکری برای برون رفت از تنگناهای موجود بشود تا مبادا با سهل انگاری و غفلت در رابطه با تعمیم و تجهیز ورزش جوانان ما به بیرون از اماکن سالم و امن ورزشی رانده شوند که در این صورت هزینه هایی که باید برای کنترل هیجانات آنها صورت بگیرد بسیار زیاد و نابود کننده خواهد بود.
عکس فوق تیم ورزش باستانی ابهر را در ورزشگاه شهید جعفری نشان می دهد در ردیف بالا دوتن از پیش کسوتان ورزش باستانی یعنی حاج عیوض کاظمی دارنده اولین بازوبند پهلوانی ایران و جناب نصرت الله کریمی قهرمان چند دوره ای چرخ کشور مشاهده می شوند.