☻☺♫♪ دو دخـــــــتـــر ♣ ♠ دل نوشته های دو دختر و مطالبی دخترونه
| ||
تبلیغات متنی |
دختری با مادرش در رختخواب درددل می کرد با چشمی پر آب گفت:مادر حالم اصلا خوب نیست زندگی از بهر من مطلوب نیست گو چه خاکی را بریزم بر سرم؟ روی دستت باد کردم مادرم! سن من از بیست وشش افزون شد دل میان سینه غرق خون شد هیچ کس مجنون این لیلا نشد [ سه شنبه 90/1/9 ] [ 2:37 صبح ] [ دو دختر ]
|
|
[ طراحی : جــــــــــوک نــــــــــت ] [ Weblog Themes By :sio.parsiblog.com ] |