☻☺♫♪ دو دخـــــــتـــر ♣ ♠ دل نوشته های دو دختر و مطالبی دخترونه
| ||
تبلیغات متنی |
السلام علیک یا رسول الله السلام علیک یافاطمة الزهرا یا قرة عین الرسول سلام من به تو یا صاحب الزمان به فدایت چه می شود شنوم در کنار کعبه صدایت سلام من به مدینه ،به آستان رفیعش سلام من به بقیع و به چهار قبر غریبش نشسته باز دلم پشت درب بسته ی آنجا گر فته با ز د لـم بهر قبر مخفی زهـرا تو ای مسافر شهر مدینه، در دل شب ها نبود هر چه که گشتم نشان ، ز مرقد زهرا سلام من به تو ای با نویی که مر د نبردی زغیر هر چه که دیدی به یار شکوه نکردی باز آسمان دل تنهایی من ،ابری و بی قرار گل یاس علی است ؛امشب، این دل هوای خانه ی سوخته و درب شکسته ی خانه ی علی را کرده ، همان خانه ای ،که حتی فرشتگان ،بـرای داخل شدن به حریمـش اذن دخول می گرفتند ،اما کافران به این خانه هجوم آوردند و سینه ی نازنین بانویش را با میخ درب مجروح کردند و او را بین دیوار و در آنقد ر فشار دادند تا محـسن شش ماهه اش را کشتند ، و شیر مرد خـانه را با دست بسته برای بیعت به مسجد بردند. نمی دانم چه بگویم ، بغض راه گلویم را بسته ، گریه امانم را نمی دهد ،اما آه از لا له ها که شاهدند: باغبـان، در باغ بود و باغ را آتـش زدنـد باغ را در پیش چشم لا لـه ها، آتـش زدند آتش افروزان گلچین ،با هجوم شعله ها غنچه را چیدند و گل را هم ،جدا آتش زدند ************************* بـا دا عیـان صـحبت خیـر ا لبـشر بـگـو چنـدیـن جفا به دختـر خیـر ا لبــشر چــرا؟ گیرم که بود بغض علی در نهــاد تـو سیـلی زدن به صو رت زهــرا دگـر چـرا؟ گلچین اگر نداشت عدا وت بـه باغبـان آتـش زدن به باغ و شکستن شجر چـرا؟ ************************* فدای خانمی شوم که در روزگاری که همه به امامش ،به ولی و جانشین بر حق رسول خدا پشـت کردند،و ولایت او را قبول نکردند،خانه نشینش کردند ،حتی جواب سلامش را هم نمی دادند ؛ او با شجاعت در برابر آن کافران ایستاد ؛و در این اصرارش، جان عزیزش ،و پاره ی تنش محسن شش ماهه راقربانی داد ؛و با همان پهلوی شکسته و سینه ی ضرب دیده از مسمار درب ،هر طوری بود خودش را به مسجد رساند و با صدای بلند بانگ بر آورد که : به خدا قسم اگر علی را رها نکنید، شکایتان را به نزد رسول خدا برده و حجابم را بر داشته ،و نفرینتان می کنم: موج کـوثر چــون بـه مسـجد ســر نـــهاد لرزه بـــر انـــدام اهـــــریمن نـــــهاد گــــفت در طــــغیان عشـــقم ، کوثـرم تــــیغ دارم پــیش مـــرگ حــــــیـدرم مــی دهم جـان ، جــان او را می خرم هر چه پیش آید عــلی را می بــــرم دست خالی گر نشد حل ، مشکلم ذوالفـــــــــقاری دارم از آه دلــم دیـد سـاقی کــوثرش را در خــروش رأفت رحــــمانیش آمــد بـه جـــوش آفـــــتاب دیــــده را پــر ابـر کـــــــرد گـفت ســلمان! بـاز بـاید صـــبر کــرد ای عــــــــــروس آســــــمانی خـــــدا تـــــــــر جـــــمان مــــهربانـی خـــدا این که در بند است مو لای همه است این همه بـود و نبود فــاطـمه اسـت مـاه پــیشانی! جــــبین پـر چـین مکـن فـــاطمه ،جــان عـلی،نفرین مکـــن خـــواهــد ار بــــالاتر از جـــان می دهم صبر می خواهد مرا آن هم به چشم در آن روزگار وانفساه دختر رسول خدا به همه فهماند که باید از حریم ولایت تا پای از دست دادن جان و همه ی هستی پیش رفت و مطیع امر خدا و رسول خدا و جانشین بر حقش (علی )باشندکه شرط قبولی همه ی عبادات ،پذیرفتن جانشینی و ولایت و امامت حضرت علی (ع)بعد از پیامبر می باشد. پس بر ماست که مطیع امر ولایت باشیم و هر جا در هر موقعیت و زمانی بودیم از حریم ولایت تا پای جان حمایت کنیم. انشاءالله
[ شنبه 90/2/17 ] [ 4:41 صبح ] [ دو دختر ]
این که در کوچه و خیابان های بحرین، شرطه های آل خلیفه بریزند و یک مشت جوان مسلمان را به جرم دفاع از حق خود و قیام در برابر ظلم، بزندند، بگیرند و به زندان بیندازند، برای ما که فعلا دست بسته ی مصالح و دیپلماسی و این حرف ها هسیتم، جای فقط تاسف دارد؛ که غیر از این کاری از دستمان بر نمی آید و این که آل سعود و پادشاهان بد ترکیب وهابی؛ همان ها که پشت جلد قرآن های اهدایی خود به زائران بیت الله الحرام، حک می کنند: خادمان حرفین شریفین، به مردم مسلمان یک کشور دیگر حمله کنند و شرطه هایشان قرآن های اهدایی خادم الحرمین را به آتش بکشند، جای تأسف و تعجب دارد. ولی این که در ورزشگاه آزادی خودمان، که همه آزادند برای هرگونه ابراز عقیده و نظر، و از شیر سماور گرفته تا بقیه ی اعضای قوری و کتری را، نثار هر کس که خواستند می کنند و چون ورزشگاه آزادی است، پس همه از همه جهت آزادند و کسی به کسی نیست. حالا در این خانه که امن است برای همه، حتی برای اراذل و اوباش (شما به ادبیات ورزشی بخوانید: تماشاگرنماها) و آزدای از سر تا پای ورزشگاه، موج مکزیکی می زند برای حضرت فیفا، و مسئولین محترم فدراسیون خوش رقصی می کنند برای اربابان خود تا مبادا چهره ی مقدس فوتبال خدشه ای بردارد، عده ای جوان دانشجو و عزادار حضرت صدیقه طاهره سلام الله علیها برای این که از نگاه دوربین های از همه جا بی خبر ورزشگاه، به چشم های از خدا بی خبر این دنیای غفلت زده بگویند که در کشور همسایه ی ما، ناموس شیعه، به جرم دفاع از حیثیت و دین خود، امنیت ندارد از دست سگ های پست سعودی و فریاد بزنند که: ای همه ی دنیای خواب آلوده ی ورزش! آل سعود و آل خلیفه برای دم تکان دادن به ارباب سیاهشان در کاخ سفید، دختر شعیه که ناموس من و توی مسلمان هم هست را به وحشیانه ترین صورت شکنجه می دهند و بگویند ... که ناگهان نه شرطه های آل سعود و آل خلیفه، نیروی انتظامی جمهوری اسلامی با تمام توان می ریزند، می گیرند و می زنند این بچه های حضرت زهرا را و انگار دنیا قسم خورده هر که دم از فاطمه می زند را بزند. بد زده بودند این دانشجوهای بی گناه را به جرم این که چرا صدایتان بلند است مگر نمی بنید که حضرت فیفا خواب است و جریمه می کند فدراسیون را اگر خواب نازش ترک بردارد!. جای تأسف است یا تعجب؟ نمیدانم! اگر این آقایان محترم فوتبالی جزء این مملکت به شمار می روند و با اصول نظام جمهوری اسلامی هماهنگ هستند که هر چه سریعترجواب قانع کننده ای آماده کنند برای افکار عمومی! و این که فیفا تهدید کرده بود که در صورت شعار بر علیه آل خلیفه و آل سعود، فدراسیون را جریمه خواهد کرد، مضحک ترین پاسخی بود که می شد برای این رفتارهای غیر انسانی داد که دادید و ما هم خندیم ، حالا منتظر جواب منطقی هستیم. و اگر هم سیاست خارجی شما را امثال فیفا تعیین می کند و از همان جا ابلاغ می شود که مثلا قبل از فلان بازی، همه ی آبی ها و قرمزها به احترام کشته های سونامی ژاپن که به قهر طبعیت کشته شده اند، باید یک دقیقه سکوت کنند و همان می کنید که نوشته اند. ولی در مقابل ظلم به مسلمانان مظلوم که صورتشان کبود شده با پنجه ی پلید مغیره های زمان، حق ندارید حرفی بزنید! لااقل همان یک دقیقه سکوت می کردید و فریاد ما را خفه نمی کردید که ما هم جزء همین مردم هستیم و سهم ما از آزادی در ورزشگاه آزادی، کمتر از آن اراذل و اوباش (بازهم بخوانید تماشاگر نماها) نیست که همه ی غم و غصه ی روز، هفته، ماه، سال و عمرشان این است که قرمز به آبی بزند یا آبی به قرمز که همه می دانند همه بازی است و به بازی گرفته اند همه چیزمان را. جرم ما فقط این است که بازی نخورده ایم پس لطفا سهم ما از آزدای را به حساب فیفا واریز نکنید! و اما ستارگان بی فروغ فوتبال چقدر از شعور و فهم سیاسی بهرمند هستند که روشنفکر مأبانه افاضه می کنند: فوتبال را سیاسی نکیند! اصلا این جمله از کجایشان خارج می شود؟ من نمی دانم! اگر تکلم کرده بودند این الفاظ را لااقل کمی تعقل هم خوب بود می کردند قبلش. مثلا یک توپ را در یک زمین چمن قرار دادن و چند نفر دنبال آن دویدن و یک و ساعت و نیم خلقی را سرکار گذاشتن خیلی عمل مقدسی ست؟! که اگر سیاسی بشود از قداستش کاسته شود؟! و اصلا فوتبال را سیاسی نکنید یعنی اگر سیاسی شود بد است یا خوب آقای سرمربی؟! فوتبال را سیاسی نکنید، اگر به این معنی نیست که کاری با ما نداشته باشید و بگذارید سرمان در آخور مستطیلی خودمان باشد، بگویید به چه معناست؟ مربی! اگر یک بار تاریخچه ی فوتبال را خوانده بودید، می دانستید که روباه پیر استعمار، اصلا فوتبال را سیاسی فوتبال کرد تا امثال توئی را سرگرم خودت کند و دین، دنیا و حیثیت و همه چیزت را در آن زمین مستطیل به بازی بگیرد. آقای سرمربی فوتبال سیاسی هست چه تو بدانی و چه ندانی!
[ شنبه 90/2/17 ] [ 4:41 صبح ] [ دو دختر ]
به نام خدا عوارض ارزش افزوده چه صیغه ایست؟ مدتهاست بزرگان مالیاتی کشور سعی بلیغ می فرمایند تا صیغه مالیات بر ارزش افزوده را که در ادبیات فارسی وارد فرموده اند در اذهان خلق الله جایگزین و در زندگی روزمره آنان متجلی سازند.بنده حقیر سراپا تقصیر یکی از افرادی هستم که کاملا در این مورد توجیه شده و معنی این رخداد جدید را فهمیده و در کمال صحت و سلامت و هوشیاری و آزادی کامل به ضرورت آن اعتراف نموده ام. پرداخت قبضهای مختلف آب و برق و گاز و تلفن ثابت و همراه و خرید کارت شارژ و همچنین دیگر خریدهای اینترنتی که همواره عبارت مالیات بر ارزش افزوده زینت بخش آنان است گواه تایید بنده بر ضرورت این رخداد میمون و مبارک است.اما رخداد جدید دیگری که آنچنان هم میمون و مبارک جلوه نمی نماید و حد اقل برای من جزو کشفیات جدید محسوب می گردد،صیغه عوارض ارزش افزوده است.فاکتور خرید زیر را ملاحظه فرمایید که مربوط به 13 اردیبهشت ماه یعنی دو روز پیش است.گرچه برای اختصار در هنگام اسکن کردن، 7 ردیف آن را درز گرفته ام ولی با توجه به قسمت تحتانی فاکتور،متوجه می شوید که شرکت تعاونی علاوه بر مالیات بر ارزش افزوده،یک قلم را هم تحت عنوان عوارض بر ارزش افزوده به هزینه اضافه فرموده است.چون این کشف جدید حسابی بنده را گیج و منگ نموده است،از کلیه مطلعین مالیاتی و عوارض بگیر که در این مورد اطلاعات روشنگری دارند تقاضا می نمایم اینجانب را از گیجی و منگی حادث شده خلاص فرمایند.
[ شنبه 90/2/17 ] [ 4:41 صبح ] [ دو دختر ]
|
|
[ طراحی : جــــــــــوک نــــــــــت ] [ Weblog Themes By :sio.parsiblog.com ] |