☻☺♫♪ دو دخـــــــتـــر ♣ ♠ دل نوشته های دو دختر و مطالبی دخترونه
| ||
تبلیغات متنی |
امسال سال آخر دانشگاهمه. بر خلاف بعضی ها که نفهمیدن دانشگاهشون و دوران تحصیلشون چه طور گذشت من خیلی خوشحالم که به اندازه ی کل عمر یک آدم بی خیال و کمی بالاتر از بی خیال تجربه گرفتم تجربه هایی که شاید سال ها با من بمونه.نه برای دانشگاه که حتی برای زندگی شخصی.حتی اون زمانی که داروسازی قبول شدم هم ارزو داشتم نرم داروسازی .(اینو برای اولین باره که می گم هیچ وقت به هیچ کس جز به 2 نفر نگفتم یکی خودم و یکی دیگه هم بماند).کاهلی توی کارش نکردم اما دلم چرکین بود. شاید همین بود که خیلی برکات نصیبم شد.اینکه بمونم و برم کربلا،برم مکه،برم اردو جهادی برم تجربه هایی که سال های سال باید کسب کرد رو با 2 و 3 سال پیدا کنم. شاید برکات دیگه ای هم داشته باشه اما مهمترینش یادگیری مسائل و رفقایی بود که پیدا کردم که شاید می تونم بگم بهترین دوستان دوران زندگیم بودن و هستن و خواهند بود و خیلی چیز ها ازشون یاد گرفتم. ورودم به انجمن اسلامی بعدش اشنایی با مجمع یادواره شهدا و بعدش دوستان دیگه و.... اجازه ازشون نگرفتم وشاید فردا با دیدن این مطلب هوار بکشن که قاسم این مطلب رو از وب بردار ولی دیگه دیگه. شاید درجه هاشون تغییر کنه اما یادگیریم نه. تا حدودی تونستم ازشون یاد گرفتم.کاری به افکار سیاسی و اجتماعی و بقیه اعمالشون ندارم اما چیزی که من ازشون یاد گرفتم.
حاج معین محمدی: استاد تکنولوژی های زمونه و این که حتی بچه مذهبی ها هم می تونن خیلی از چیز ها و تکنولوژی ها رو داشته باشن اما روحش رو نگیرن.اولین کاشف ماه با موتور حاج امین حاج علی خمسه:استاد فنی بودن در حین تجربی بودن.پشتکاری و خلق نیکو و صورت خندونش به قولی جگر ادم رو حال میاره هر چند شاید عصبانی بشه اما توی فندانسیون صورتش هیچ وقت تغییر نمی کنه. حاج محمد باقر کریمی: (باید اول می نوشتمش اما گفتم چون تا مطلب رو دید میگه بردارش وسط نوشتم شاید تمام مطلب رو نخونه و اسم خودش رو نبینه.)کلا کسی که هیچگاه بدخلقی در مورد خودم و دوستان نزدیک ازش ندیدم.(رحم ا.. بینهم)سرمشق کارش بوده (هرچند تندیش رو هم دیدم اما نه در مورد دوستان در مورد اونهایی که مرز دین رو رد کردن و خط شکن بدعت شدن) حاج محمد مهدیانفر: (رجوع به پاراگراف قبلی حاج باقر(باید اولا می نوشتمش.....))آرامش درونی و اینکه باز هیچگاه ندیدم ناراحتیش رو سر رفقا خالی کنه. جز اختلافمون توی حج سر اینکه از روی کوه مروه و صفا بریم یا نه ردش کنیم.که با خندمون بین مروه وصفا تموم شد.سنگ صبور افکار در هم.مدافع خوب ادم. مهدی یگانه زاده: استاد آرامش و خاکی بودن(البته بقیه توی خاکی بودن حرف ندارن اما مهدی...).مردی برای تمام فصول . گرمای شلمچه تا سرمای مهران علی ساریخانی: مردی در حین خشونت شاد و قدرتمند.مردی که توی مردی مثل بقیه بچه ها نمونه نداره.ساکت شدنش دیدنیه. چون خیلی شلوغه اسحق فدایی: تلاشگری که کمتر میشه مثل اون دید.اقتصاد دان علوم دامی.مردی که اولین بار اشنایی و دوستیمون با همکاری توی انجمن اسلامی دانشکده کشاورزی با یه دعوا سر جشن شروع شد و دوستیمون انشا. تا همیشه پابرجاست. حسن عباسی: راستگو و کسی که دنیا خیلی براش فرقی نداره.کمی زود رنجه اما خدا وکیلی بچه خوبه که دنیا رو عددی حساب نمی کنه شاید بگم (الدنیا مزرعه الاخره یا چنان کار کن که همیشه هستی و چنان به فکر باش که چند لحظه بعد نیستی )هست.اولین کسی که من رو تشویق به ورود به انجمن کرد.اخلاقش منو جذب کرد. محمد دژکام: در عین پیچیده بودن و غیر قابل پیش بینی بودن دلی ساده و صاف داره که میشه گفت یه پارادوکس انسانیه.مردی اروم و مظلوم.عصبانی شدنش برای من باحال تر از همه ی اخلاقشه. زود سرد میشه و تب عصبانیتش می خوابه. مصطفی نمازیان: مردی با پشتکار فولادین.کسی که جنب و جوش و حرکت دائم رو ازش یاد گرفتم. کسی که سکون براش معنی نداره. علی رضا رضایی:مردی ساکت و ارام.درون ریز سخت و خفن.اونی که هیچ وقت ندیدم چهره صورتش جز خنده هایی که تند میان و میرن تغییری کنه. بهمن ظریف نیا:مخلوطی از همه چیز.پشتکار،صداقت،دوستی ، و خیلی چیز های دیگه. و خیلی های دیگه که حقیقتش جرات نوشتن اسمشون رو ندارم فردا کار به دعوا میکشه بعد می گن توی وبلاگت از ما اسم بردی. خلاصه خدا رو شکر که حداقل دوستانی داشتم تا چیز هایی ازشون یاد بگیرم. انشا.. همیشه سلامت باشن و نخوان چیزی رو که با تمام وجود در موردشون فهمیدم از وبلاگم حذف کنم. یا علی
[ چهارشنبه 90/2/21 ] [ 2:30 صبح ] [ دو دختر ]
بسم الله الرحمن الرحیم اگر می خواهید بدونید امروز چه چیزی از مهم ترین وظایف ماست بخوانید آنچه باید بخوانید (قرآن و حدیث، به محکماتش عمل کنیم و در متشابهاتش احتیاط) . بوش کوچک وقتی چند سال پیش به کشور عربستان سعودی برای دیدار با آل سعود رفته بود به آنها گفت که سه مطلب از قرآن حذف شود. بالاخره از نظر اونها قرآن یک کتاب تروریستیه که باید یا آورنده اش کاریکاتور شه یا خودش سوخته! (العیاذ بالله). بله، بوش کوچولوی ما گفت: سه جا از قرآن حذف شه. جهاد واژه ای است که به گفته خود ایشان همواره با یک دشمن شناسی نیز همراه است و انتها ندارد که سراسر فی سبیل الله است. 2) آیات مربوط به امر به معروف و نهی از منکر. این جقل بچه خوب فهمیده بود که اگر در میان امتی این موضوع جا بیفتد، آنها بیچاره خواهند شد چرا که فساد در آن امت جایگاهی نخواهد داشت. 3) آیات مربوط به دشمنی با کفار (همون تولی و تبری خودمون. دوستی با دوستان خدا و دشمنی با دشمنان او). خوشم میاد، خودش هم می دونست که کافریست که دشمنیش با خداست. بله خواهرم، باز هم می گویم حجاب، بله برادرم باز هم می گویم نگاه. و اما با توجه به جولانی که اخیرا روی بن لادن می دهند، بد نیست این جملات را از زبان استاد پناهیان که در آبان 88 ایراد فرمودند، بخوانید: برای اینکه درک کنید سمبل بودن ما در مبارزه با آمریکا، چقدر اهمیّت دارد، ببینید چرا آمریکا یک برنامهی چندین ساله را در این منطقه انجام داده تا در زمینهی علمداری مبارزه با آمریکا، بدلی به نام طالبان برای جمهوری اسلامی درست کند. آمریکا برای اینکه این علم دست ما نباشد، جریان طالبان را درست کرد تا بعد بتواند هر بلایی میخواهد سر آن بیاورد. هرچه خواست آن را تخریب کند و هرگاه خواست، آن را به سازش بکشاند یا در هرنوع مبارزهای آن را شکست دهد و آنگاه ادعای پیروزی نماید.
و العاقبة للمتقین
[ چهارشنبه 90/2/21 ] [ 2:30 صبح ] [ دو دختر ]
سلام خوش اومدید به جشن روز عشق من و رهای عزیزم بفرمایید کیک و اما فقط برای رهای عزیزم برای تویی که چند سالی هست که تمام رویاهام با تو بوی عشق و محبت گرفته برای تویی که قدم به قدمم پای گذاشتی و در تمام لحظات همچون کوهی پشتوانه ی من بودی تکیه بر مهربانی تو نمودم و هم نفس همه ی احوالاتت بودم آرامش را در آغوشت حس کردم و نفسم با نفس تو شماره می کند و امروز پیوندمان خدایی شد، یادت میاد اون روزا رو اون وقت ها که شب تا صبح بیدار بودیم و حرف می زدیم؟!! اون وقت هایی که از هم دور بودیم و واسه چند ساعت دیدار همدیگه لحظه شماری می کردیم؟!! یاد اولین دیدارمون بخیر تو پشت اون درخت بودی و من از خجالت حتی روم نمی شد نگات کنم عزیزم از این همه مهربونی و لطفی که تو این مدت داشتی ممنونم عشق ابدی من از این که همراهم هستی برای رسیدن به معبود آفرینش حس غرور می کنم هر لحظه برای آرامش و شادیت دعا می کنم امروز بهترین روز دنیاست امروز روز آسمونی شدن پیوندمونه روز عشق آسمونیت مبارک بهترینم اگه گفتی چقدر دوست دارم؟؟؟...(اگه می دونی بگو) اینم عکسی که برامون پر از خاطره است.... ---------------------------- و برای شما همه ی دوستان عزیزم که امروز اومدید و جشن ما رو روشنایی بخشیدین ممنونم از حضورتون بیاین می خوایم کیک و برش بدیم..... و برای همتون آرزوی روزهای پر از عشق می کنم (عشق به خدا و عشق به یک همراه در دنیا) -------------------------------------------------------------------------- در نهایت نوشت: خوشحالم ولی دلم خیلی می خواد که عشقم رو امروز ببینم کاش می شد.... در نهایت تر نوشت: می بینی آقایی همیشه فرسخ ها راه طی می کردیم ولی همچین روزی پیش هم بودیم و حالا با اینکه به هم نزدیکیم و نمی خواد کلی راه بیایم ولی نمی شه پیش هم باشیم مناجات نوشت: خدا جونم خیلی مهربونی و ازت خیلی خیلی شکرگذارم، عشق آسمونی من همیشه مراقب رها باش نکنه یه وقت خاری تو پاش بره می دونی که دلم طاقت نداره... دوست نوشت: التماس دعای زیاد زیاد دارم دوستای خوبم اول برای ظهور اقا دوم برای خوشبختی همه ی همه ی جوونا همگی در پناه حق
[ چهارشنبه 90/2/21 ] [ 2:30 صبح ] [ دو دختر ]
|
|
[ طراحی : جــــــــــوک نــــــــــت ] [ Weblog Themes By :sio.parsiblog.com ] |