☻☺♫♪ دو دخـــــــتـــر ♣ ♠ دل نوشته های دو دختر و مطالبی دخترونه
| ||
تبلیغات متنی |
سلام .امروز یکی سر کلاس یه شعر قشنگ خوند خوشم اومد گفتم بنویسم.نمیدونم مال کیه. با این که این سبک شعرو نمیپسندم اما امروز حالم بده ...دعوام شده...یه دعوای کاری.... کاش منم یاد بگیرم بشره فی وجهه بودن رو در حال حزنه فی قلبه بودن.... خودمونیم عجب دین قشنگی داریماااااا...مثلا همین حدیث میگه که مومن باید حزنش در قلبش باشه و شادی وشادابیش تو صورتش....یعنی چی؟برداشت من این بود که یعنی جناب!!تو غم عالم هم رو دوشت باشه حق نداری ملتو به خاطر غم خودت اذیت کنی....بقیه چه گناهی کردن که باید روی عبوس تو رو تحمل کنن..بقیه چه گناهی دارن که تو با یکی دعوات شده.(این قسمتش با خودم بودم.......رسیدم به مرحله ی خود گیری!!!)ای وای راستی اومدیم یه شعر بنویسیمااا یادمان رفت.اینه: ان که مست امد ودستی به دل ما زد و رفت .........خواست تنهایی ما را به رخ ما بکشد... قشنگ بود ولی در عین بیربطیش....البته یه کم میلنگه یه جاهاییش به نظرم!!راستی برداشت منفی نشود...هیچ کس نیامده هیچ کس نرفته .... فک کنم حتی اگر نمیگفتم حالم بده اونقدر بیربط نوشتم که هر صاحبدلی!!خودش میفهمید... باز هم راستی حالا که اینقدر اسمون ریسمون به هم بافتم بگم که یه فیلم دیدم به تازگی از محسن مخملباف...................حالم به هم خورد . واقعا خدا رو شکر کردم که موسوی رای نیاورد میدونید که محسن مخملباف یکی از اون اصل کاریهای پشت صحنه ی موسوی بود و من خودم یکی از ایمیلاشو دیدم که درباره ی پروژه ی شهید سازی بود که این پروژه تو فضای مجازی مدت زیادی خیلی پررنگ بود...خدا رحم اساسی کرد به ما.........اسم فیلمو نمیگم......از خیییییلی چیزها هم فاکتور میگیرم ولی چند نکته ی واقعا بیشرمانه داشت:یکی اینکه دختر اقای مخملباف نقش همسرشو داشت......................تو این فیلم رسما میگفت من خدا رو قبول ندارم و..........................بیخیال...فقط گفتم که شما هم خدا رو شکر کنید... [ چهارشنبه 90/2/21 ] [ 2:30 صبح ] [ دو دختر ]
اگر آسمان هم نفهمیده بود ستاره ها که می دانستند دیگر ماهی نیست . ماهی وجود ندارد . ستاره ها که خبر یافته بودند تا چند روز آینده دیگر نوری نخواهند داشت و تا جنازه شان به زمین برسد چند سااااااااال نوری طول می کشد . ستاره ها با خبر بودند از بی نوری . از ظلمت آینده خبر داشتند . ماه برای همیشه رفته بود. برای همیشه گفته بود که می رود . آن روز که با خورشید دعوایش شد همین را گفت . جلوی همه گفت . کوه خودش شنید . با گوش های خودش. ستاره ها هم پشت در اسمان دوم ایستاده بودند . آن ها هم شنیدند . ماه خودش گفت که برای همیشه می رود . و خورشید اصرار می کرد که نرود . اما ماه به هیچ کدام از حرف های او گوش نداد . دیگر انگار نور خورشید نفوذی در ماه نداشت . خورشید می گفت پس ستاره هایت چه می شوند . آن ها در فراقت می سوزند . نور می خواهند . غذا می خواهند . ستاره هایت را این طور رها نکن . ولی گوش ماه بدهکار نبود که نبود . پایش را در یک کفش کرده بود که می رود . باید برود و پیدا کند . باید می رفت و می دید . ماه حسودی می کرد . می خواست برود دنبال نوری که می دانست یک جا همین نزدیکی است . خورشید اصرار کرد که نرود . جلوی همه اصرار کرد . ستاره ها کم کم اشک ریختند . اما ماه دنبال چیز دیگری بود . ماه چیز قشنگ تری را دیده بود . قشنگ تر از نور خورشید . قشنگ تر از صلابت کوه . قشنگ تر از پاکی پرستو . قشنگ تر از مهربانی و دلتنگی ستاره ها . ماه رفته بود . برای همیشه رفته بود و خودش با صدای بلند وسط آسمان فریاد زد که تا پیدا نکند او را بر نمی گردد . و ستاره ها می دانستند که ماه دیگر بر نمی گردد . ستاره ها هم فهمیده بودند که ماه چیزی را پیدا کرده است که نا گزیر توان رها کردنش را ندارد . بله آن روز اگر آسمان هم نفهمیده بود ستاره ها می دانستند که ماه برگشتنی نیست . آن ها نمی دانستند ماه کجاست . ماه کجا رفته . ولی هر شب لب بام اسمان اول می ایستادند و دعا می کردند ماه با رسیدن به نور کمی آرام بگیرد و کمی هم از آن برای آن ها پست کند . ماه رفته بود . همه چیز را ول کرده بود و رفته بود . او دنبال چیز بزرگتری بود که هیچ کس حتی خورشید هم بزرگیش را نفهمید . ماه تنها رفت و فقط خاطره اش در ذهن آبی اهالی آسمان باقی ماند .
یا علی [ چهارشنبه 90/2/21 ] [ 2:30 صبح ] [ دو دختر ]
بعد از گذشت سال های سخت و انزوای جریان حزب اللهی و ولایتمدار در دوران کبود اصلاحات، و با روی کارآمدن دولت عدالت خواه و اصولگرا امیدها دوباره زنده شد و گفتمان امام و انقلاب در سطح کشور احیا شد . اما در این بین عده ای با تغییر چهره خود، با ژستی اصولگرایی و ماندن در بدنه قدرت دولت سعی کردند تا ریشه تمام اصول را بزنند. تا این که در فتنه 88 عده زیادی نقاب از چهره کشیدند و به زباله دان تاریخ رفتند. اما هنوز تعداد زیادی هستند که با مقدس نمایی و تظاهر به اصول، به مقابله با نیروهای اصولگرا و ارزشی پرداخته اند . یکی از جاهایی که این مصداق نمود دارد، مدیریت دانشگاه پیام نور استان فارس است. مدیری که از حامیان مالی جریان فتنه است ، مدیری که تا چندی پیش از سینه چاکان سران فتنه بود، اما در تغییر موضعی آشکار و متظاهرانه اکنون ولایتی تر از هر ولایتمداری شده است. دانشگاه پیام نور، که با تدبیر دولت عدالت محور نهم و دهم رشد قابل توجهی در پذیرش داشته است، اما بدلیل گسترده شدن این مجموعه بزرگ ، نظارت و بازرسی بسیارضعیف تر شده است و شاید اصلا مدیران دانشگاه پیام نور مرکزی نمی خواهند با متخلفان نفوذی برخورد کنند. بعد از هشدارهای فراوان از سوی دانشجویان و تشکل های ارزشی دانشگاه پیام نور استان فارس، مبنی بر حذف نیروهای ارزشی در این دانشگاه توسط مدیریت دانشگاه پیام نور استان فارس، اکنون کاربه جایی می رسد که مدیریت ارشد پیام نور فارس علنا شروع به درو کردن نیروهای ارزشی و اصولگرا کرده است. تا جایی که این مدیرنالایق حامی جریان فتنه، همانطور که گفته شد با تغییر چهره ای ریاکارانه، اکنون خود را مدیری اصولگرا معرفی می کند، با لابی های فراوان با برخی از مسئولین پیام نور مرکزی و برخی نمایندگان مجلس، مسئول حراست دانشگاه پیام نور استان فارس را که از جانبازان و آزادگان هشت سال دفاع مقدس و از نیروهای ارزشی و معتمد جامعه حزب اللهی است را حذف می کند تا دیگر مانعی به نام حراست نداشته باشد . مدیریت ارشد دانشگاه پیام نور فارس که در دروکردن نیروهای اصولگرا حدومرزی نمی شناسد، اخیرا طی تماسی با رییس پیام نور شیراز که ایشان هم از مدیران ارزشی شیراز به شمار می آید، وی را تهدید می کند که باید تا یک هفته دیگر استعفا دهد و گرنه او را اخراج خواهد کرد. که البته با فشارهایی که بر این مدیرارزشی می آورد، وی مجبور به استعفا می شود. البته قبلا هم بارها شاهد بودیم، تمام کسانی که به نوعی منتسب به جریان اصولگرایی و ولایتمدار بودن را بدون حساب و کتاب حذف می کرد. و صحنه را برای خودنمایی خود بازتر می کرد. اکنون هم رییس دانشگاه پیام نورفارس با انتصاب هایی گزینشی تمام مدیران و مسئولان این دانشگاه را از هم مسلکان خود می گذارد. وهیچکس هم از مسئولان ارشد پیام نور مرکزی حتی جرات تذکر و یا سوالی را از وی ندارند. معلوم نیست جناب دکتر زیاری رییس دانشگاه پیام نور مرکزی چرا در برخورد با این عناصر ناباب اینقدر تعلل می کند؟ آیا وزیرعلوم جناب آقای دانشجو مطلع نیستند؟ که مسلما از تماما قضایا مطلع هستند، اما چرا هیچ برخوردی با چنین مدیران نالایقی نمی شود؟ تا کی باید شاهد حذف نیروهای ارزشی و اصولگرا باشیم و دم بر نزنیم. امید ما به همین دولت عدالت محور است، تا دانشگاه های ما از لوث وجود مدیران متخلف پاک شود. اکنون دکتر دانشجو، دکتر زیاری و تمام مسئولین امر باید پاسخ بدهند که تسامح با مفسدین تا کی؟ اکنون زمان برخورد انقلابی با باقی مانده های جریان فتنه در دانشگاه هااست. امیدواریم مسئولین مصالح شخصی خود را بر آرمان های انقلاب ترجیح ندهند و برخورد جدی با چنین مدیران نان به نرخ روز خوری داشته باشند. و بدانید که تسامح با مفسدین به نوعی همدستی با مفسدین است. واین جای تاسف است که حضرتعالی با علم به این وقایع تلخ هنوز مهرسکوت برلب زده اید و به خود جرات برخورد با مدیردانشگاه پیام نور استان فارس را نمی دهید .
[ چهارشنبه 90/2/21 ] [ 2:30 صبح ] [ دو دختر ]
|
|
[ طراحی : جــــــــــوک نــــــــــت ] [ Weblog Themes By :sio.parsiblog.com ] |